پدرامپدرام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

پدرام - لبخند زندگی

شیرین زبون من

پدرام دیگه الان می تونه تا حدود زیاده منظورش رو بفمهمونه..به همه مردا که میگه آقا.یه مربی تو مهده که همه بهش میگن خاله یا خاله شمسی ولی پدرام بهش میگه شمسییی:)) یه سی دی می گه دی دی. کفش:چفش بادکنک می ده دست من و می گه :باد..یعنی بادش کن می خواد بگه" بیا" دستاش و رو  به من می کنه و کف دستش رو به زمین انگشتاش و باز و بسته می کنه. بشین: اشین بیا:اییا باز:با بالا:با خلاصه که حسابی با هم مشغولیم. به چوب شور هم که خیلی دوست داره می گه چو چو:)) الان هم که مثل فرشته ها روبروم خوابه و خوابای ناز می بینه.خوب بخوابی زندگی من.
10 مهر 1391
1